معجزه و دعا
به نام خدا
معجزه و دعا
تمام کنش ها و واکنش های ماده و انرژی و تمام فرایندهای آفریده های متعدد و گوناگونِ در نظام هستی، طبق قوانین و نظامات حاکم بر خلقت، انجام وظیفه می کنند. حمد و تسبیح در آیات زیر می تواند اشاره به همین موضوع باشد زیرا ستایش خداوند و منزه دانستن او توسط اشیاء و جمادات، نتیجه طاعت و فرمانبرداری و مطیع اراده و دستور بودن است .
تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَ?کِن لَّا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا . (اسراء 44) آسمانهاى هفتگانه و زمین و آنچه که در آنهاست او را تسبیح مى گویند و هیچ چیز نیست مگر اینکه در حال ستایش، تسبیح او مى گوید ولى شما تسبیح آنها را درنمى یابید به راستى که او همواره بردبار [و] آمرزنده است.
یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ . آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، خدایى را که پادشاه پاک ارجمند فرزانه است، تسبیح مى گویند.(جمعه 1)
به عنوان مثال، رفتار ستارگان و ابرنواخترها در طول حیاتشان یا رفتار اتم ها در ترکیب های شیمیایی متعدد یا حرکت پیچیده قمر زمین از منظر یک چنین قمری در کهکشانی دیگر یا رفتاری که نور در حالات مختلف از خود نشان می دهد یا رفتاری که یک آلیاژ در برابر تغییرات شیمیایی یا فیزیکی از خود نشان می دهد یا رفتار یک قطعه مکانیکی در برابر عوامل فیزیکی و بسیاری امور گوناگون دیگر... همه و همه قانونمند و حساب شده هستند اگر چه ما نتوانیم آنها را بطور کامل و دقیق فرمولیزه کنیم.
اگر بر فرض محال، این رفتارها، تصادفی باشند، و در وضعیت های کاملا مشابه رفتارهای متفاوتی از خود نشان دهند، هیچگونه خلقتی با این انسجام و هماهنگی شکل نمی گرفت. مبنا و اساس قانونمندی نظام خلقت منتج از اصل تغییر ناپذیری سنن در نظام خلقت است.
ثبات و تغییر ناپذیری قوانین الهی یک اصل مهم در بقای هستی است. تمام تعاریف و فرمول ها و روابط ریاضی که بر اساس آنها می توان نتایج را در سیستم ها پیش بینی نمود بر اساس اصل تغییر ناپذیری قوانین و استواری آنها در نطام خلقت است.
فَهَلْ یَنظُرُونَ إِلَّا سُنَّتَ الْأَوَّلِینَ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِیلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِیلًا . (فاطر 43) . پس آیا جز سنّت پیشینیان را انتظار مى برند؟ و هرگز براى سنّت خدا تبدیلى نمى یابى و هرگز براى سنّت خدا دگرگونى نخواهى یافت.
هنگامی که بر اساس فرمول ها و روابط ریاضی نتوان پیش بینی دقیقی از قضایا صورت داد به علم آمار و احتمالات متوسل می شویم. فرمول های آماری و قوانین احتمالات، ظاهراً ، تصادف را در ذهن متبادر می کنند در حالیکه تصورِ تصادفی بودن، ناشی از عدم اطلاع ما از مکانیزم ها و تمام عوامل تاثیر گذار است و گرنه هر اتفاقی بر اساس ضوابط و قوانین دقیقی است که ما از آن بی اطلاع هستیم.
بی اطلاعی ما به مفهوم بی اطلاعی شعور حاکم بر سیستم نیست. بسیاری از تئوری های علمی از نتایج محاسبات ریاضی حاصل می شوند در حالیکه اغلب آنها با دانش امروز قابل مشاهد نیستند. بدیهی است مقصود از مشاهده، رؤیت چشمی نیست، منظور آزمودن و درک آنهاست.
هیچ اتفاقی در نظام هستی خارج از قوانین حاکم بر گیتی و طبیعت نمی تواند رخ بدهد. خداوند متعال که حاکم بر هستی است، هم به ماهیت ماده و انرژی واقف است و هم به قوانین حاکم بر آنها. به همین دلیل در قرآن کریم می فرماید علم الهی ازلی و ابدی است و خداوند از هر اتفاقی در آینده، مطلع است.
وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَیْبِ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَیَعْلَمُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا یَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا یَابِسٍ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ (انعام 59) و کلیدهاى غیب تنها نزد اوست جز او [کسى] آن را نمى داند و آنچه در خشکى و دریاست مى داند و هیچ برگى فرو نمى افتد مگر [اینکه] آن را مى داند و هیچ دانه اى در تاریکیهاى زمین و هیچ تر و خشکى نیست مگر اینکه در کتابى روشن [ثبت] است.
اطلاع رب العالمین از آینده و سرنوشت آدمی به مفهوم محتوم بودن و فیکس بودن یا جبری بودن سر نوشت نیست. هر اراده ای توسط جانداری می تواند در مسیر های متعددِ منتهی به سرنوشت، تغییر ایجاد کند. اما چون خداوند متعال واقف به مسیرهای متعدد است، لذا هر پایانی از شجره ی زمانی وقایع، نمی تواند از علم الهی خارج باشد.
آیه 43 سوره فاطر، اصل تغییر ناپذیری قوانین حاکم بر هستی را در حالت نُرم تبیین فرموده است اما اراده خدای متعال می تواند در قوانین یا سنن الهی تاثیر گذار باشد. به عنوان مثال وقتی یک ماده آلی در آتش قرار گیرد مطابق قوانین و نظامات الهی قطعاً می سوزد اما اگر خداوند متعال اراده کند که آتش در مقطعی از زمان و مکان، خارج از سنت ثابت الهی عمل کند، بدون برو برگشت فرمانبردار است. مانند عمل نکردنش، هنگامی که حضرت ابراهیم (ع) توسط نمرودیان در آن افکنده شد.
قُلْنَا یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى? إِبْرَاهِیمَ . گفتیم اى آتش براى ابراهیم سرد و بى آسیب باش(انبیاء 69)
همچنین است در خصوص سایر معجزات پیامبران. البته اصطلاح معجزه در قرآن کریم نداریم بلکه عبارت "آیه" همین مفهوم را دارد.
در جوامع انسانی که نقش اراده مطرح است نیز همان قانونمندی حکمفرماست با این تفاوت که عوامل تاثیرگذار دیگری غیر از تابعیت محض اجزاء به سیستم اضافه می شوند و آن اراده هاست. به همین دلیل برای اعمال انسان پاداش و جزا در آخرت پیش بینی شده است.
بسیاری از آتئیست ها معتقدند چیزی به نام اراده به عنوان عامل مستقل وجود ندارد بلکه تصمیمات اشخاص بر اساس واکنش های شیمیایی مغز است که در دایره محدودیت های مختلف زمان و مکان و شرایط محیطی حاصل می شود.
استدلال آنها بر جبری بودن خلقت بر همین اساس است. مهمترین دلیل ارائه تئوری جهان های موازی نیز همین است. البته این تئوری تا قبل از دخالت اراده در نظام خلقت بر اساس اصل تغییرناپذیری سنن الهی کاملا درست است ولی از زمانیکه اراده وارد پروسه و فرآیند آفرینش بشود، لا اقل در سیاره هایی که حیات شکل می گیرد، ادامه مسیر خلقت در جهان های موازی شرایط شان یکسان نخواهد بود.
زمانیکه اراده نقش آفرینی کند، مسیر حیات از حالت جبر خارج می شود و اختیار هویت پیدا می کند. بنابراین ریشه اختلاف فکری معتقدان به دین با آتئیست ها دقیقاً همین جاست. دینمداران اعتقاد به وجود اراده ای فراتر از ماده و انرژی دارند که محیط بر آنهاست در حالیکه آتئیست ها اعتقادی به وجود اراده ای فراتر از ماده و انرژی و نیروهای چهارگانه و قوانین و نظامات حاکم بر آنها ندارند.
به نوعی باید گفت وجود اراده ای فراتر از ماده و انرژی وجه افتراق این دو طرز فکر نیست بلکه اعتقاد به وجود اراده، تکمیل کننده اندیشه ی آتئیسمی است. تمام آنچه را که دانشمندان و نظریه پردازان آتئیسم در باره خلقت به آنها اعتقاد دارند هیچگونه مغایرتی با تفکر دینی ندارد. عدم اعتقاد به اراده، به معنی نقص در تفکر آتئیسمی است.
عدم اعتقاد به وجود اراده و تکیه بر تحلیل ها، فرمول ها، تئوری ها و فرضیه های علمی به معنی پذیرش جبر مطلق است. یکی از نقاط مشترک اندیشه آتئیسمی و تفکر دینی، اعتقاد هر دو اندیشه به برنامه ریزی و هدف گذاری برای پیشرفت جامعه انسانی است. گرچه آتئیسم در خصوص جامعه انسانی نیز معتقد به جبر تاریخ است و برای اراده نقشی قائل نیست ولی آیا هدف گذاری به معنی نفی جبر نیست؟ چگونه می شود به نقش برنامه ریزی در پیشرفت و ترقی جامعه معتقد بود ولی به نقش اراده الهی در بهبود نظام خلقت معتقد نبود!
مسئله دیگر، کرامت انسان است که هر دو اندیشه به آن معتقدند. در بُعد دنیوی، بین تفکر اومانیسم (هیومانیسم) غیر دینی، که محور اصلی تفکر آتئیسم است، تفاوتی با اندیشه دینی نیست. اما در بعد الهی، اندیشه دینی، ریشه کرامت انسان را در نفخه روح یا همان اعطای اراده و اختیار از سوی آفریننده به انسان می داند. اندیشیدن و تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس علم و آگاهی و به عبارتی تعقل و دست یافتن به نتایج متعدد، ناشی از قوه اختیار و اراده است که به انسان داده شده. آیه زیر دقیقاً اشاره به همین مطلب است و گرنه اگر قرار بود، انسان فقط قادر باشد محفوظات ذهنی خود را ارائه دهد با طوطی، دولفین، میمون و امثال ذالک فرقی نداشت.
قَالَ یَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُم بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ . فرمود اى آدم ایشان را از اسامى آنان خبر ده و چون [آدم] ایشان را از اسماءشان خبر داد فرمود آیا به شما نگفتم کهمن نهفته آسمانها و زمین را مى دانم و آنچه را آشکار مى کنید و آنچه را پنهان مى داشتید مى دانم(بقره 33).
وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى? کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلًا . و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتیم و آنان را در خشکى و دریا [بر مرکبها] برنشاندیم و از چیزهاى پاکیزه به ایشان روزى دادیم و آنها را بر بسیارى از آفریده هاى خود برترى آشکار دادیم (اسراء 70)
علم گرایی و نگاه علمی به هستی، امری پسندیده است اما علم گرایی محض ناپسند است. علم، ابزار شناخت خداوند متعال است به شرطی که خودش حجاب خداشناسی نشود. تنها عاملی که سبب مقاومت و یا مخالفت علم گرایان محض در برابر دین شده است، غرور و خود خواهی است. انسان موجود ضعیفی است، هر گونه دارایی، او را سرمست و مغرور می کند.
... وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِیفًا . انسان ناتوان آفریده شده است(نساء 28)
البته بخشی از این غرور، عکس العمل در برابر تصویر نابجایی است که از سوی دینداران به دنیا عرضه می شود. دیندارانی که درک درستی از علم برایشان حاصل نمی شود و به دلیل ضعف علمی شان، علم را در تقابل با دین معرفی می کنند.
قرآن کریم، غرور و تکبر را آفت دین شمرده است. همان صفتی که اول بار موجب شد، مخلوق در برابر خالق ناسپاسی کند.
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى? وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ . و چون فرشتگان را فرمودیم براى آدم سجده کنید پس بجز ابلیس که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد [همه] بهسجده درافتادند(بقره 34)
قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِی آمَنتُم بِهِ کَافِرُونَ . کسانى که استکبار مى ورزیدند گفتند ما به آنچه شما بدان ایمان آورده اید کافریم(اعراف 76)
إِنَّ الَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ لَا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ یَسْجُدُونَ . به یقین کسانى که نزد پروردگار تو هستند از پرستش او تکبر نمى ورزند و او را به پاکى مى ستایند و براى او سجدهمى کنند(اعراف 206)
از نگاه قرآن کریم، اراده در زندگی فردی و اجتماعی نقش اساسی دارد و رستگاری و ضلالت در اراده خود انسان است.
قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّى? . رستگار آن کس که خود را پاک گردانید(اعلی 14)
قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا . که هر کس آن را پاک گردانید، قطعاً رستگار شد،(شمس 9)
وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا . و هر که آلوده اش ساخت، قطعاً درباخت.(شمس 10)
طبق فرموده قرآن کریم، دعا نیز مانند معجزه همان نقش را ایفا می کند.
وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ ... و پروردگارتان فرمود: مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم ... (غافر 60)
بر آورده شدن دعای بندگان با اراده خداوند متعال، دقیقاً به مفهوم دخل و تصرف در قوانین ثابت الهی است. همه خلقت از جزئی ترین تا بزرگترین، طبق قوانین و سنن الهی انجام وظیفه می کنند. چهار نیروی شناخته شده بنیادی در خلقت که عبارتند از ، نیروی های هسته ای ضعیف و قوی، الکترومغناطیس و گرانش جزو همان قوانین ثابت خلقت هستند که در سرتاسر هستی ضوابط و فرمول خاص خود را دارند و از آن ذره ای خطا نمی کنند. اگر کوچکترین تغییری در نهاد آنها اتفاق بیافتد، کل نظام هستی در هم می ریزد مگر آن تغییر در شرایط خاص بر طبق اراده خدای متعال که از دید ما ناشناخته است رخ بدهد.
أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُسَبِّحُ لَهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّیْرُ صَافَّاتٍ کُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِیحَهُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِمَا یَفْعَلُونَ . آیا ندانسته اى که هر که [و هر چه ] در آسمانها و زمین است براى خدا تسبیح مى گویند، و پرندگان [نیز] در حالى که در آسمان پر گشوده اند [تسبیح او مى گویند]؟ همه ستایش و نیایش خود را مى دانند، و خدا به آنچه مى کنند داناست.(نور41)
پرندگان مثالی از همه جانداران هستند که بصورت غیر ارادی تحت همان نظام لایتغیر هستی انجام وظیفه می کنند. از این آیه چنین استنباط می شود که فقط انسان است که اراده اش در سرنوشت خود و محیطش تاثیرگذار است. به نظر می رسد دمیدن روح در انسان که در آیه زیر جزو امر الهی شمرده شده همان قدرت اراده و اختیار است که فرای ماده و انرژی مستقیماً از سوی خدای متعال به انسان افاضه شده است.
وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا . و در باره روح از تو مى پرسند بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکى داده نشده است (اسراء 85)
در حقیقت دخل و تصرف در نظامات حاکم بر عالم هم یکی از قوانین الهی است که خدای متعال در نظام هستی قرار داده است.
غیر از مسئله معاد و عالم غیب، معجزه و دعا در حیات دنیایی جزء پایه ها و اساس اعتقاد دینی است. اعتقاد به این دو قانون مهمترین وجوه تمایز دینداران و آتئیست هاست که منشاء این دو همان اراده (خداوند متعال) است، به بیان دیگر وجه تمایز اندیشه دینی نسبت به تفکر آتئیسمی اراده است، اراده چه از جانب حق تعالی چه از جانب انسان که صاحب بخشی از امر الهی یعنی روح یا همان اراده ی خدای متعال شده است.
بسیاری از دانشمندان آتئیسم معتقدند از بدو بیگ بنگ، ماده و انرژی دارای شعور بوده اند که بر اساس قوانین حاکم قادر شده اند پس از گذشت میلیارها سال ، میلیون ها شرط را کنار همدیگر فراهم کنند تا حیات شکل بگیرد و بر اساس قوانین فرگشت نتیجه اش بشود انسانی که این مقاله را بنویسد یا بخواند.
اما از نگاه قرآن کریم، شعورِ ماده و انرژی نمی تواند الله باشد. برخی از اندیشمندان دینی، بر اساس نظریه "وحدت وجود" دچار همین اشتباه آتئیست ها شده اند.
سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ . منزّه است پروردگار تو، پروردگار شکوهمند، از آنچه وصف مى کنند.(صافات 180)
نظر به اینکه تمام هستی و کائنات از بی نهایت کوچک ها تا بی نهایت بزرگ ها طبق قوانین الهی و بر اساس هدایت تکوینی تسلیم امر الهی هستند انسان نیز برای هم نوا شدن با ذرات وجودی خودش جهت رستگاری، بهتر آن است که هم راستا بودن خودش با نظامات هستی را با یاد خدای متعال به نمایش بگذارد.
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا .اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا را یاد کنید، یادى بسیار.(احزاب 41)
وَسَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَأَصِیلًا . و صبح و شام او را به پاکى بستایید.(احزاب 42)
بهترین سبک برای این هم راستایی ، نماز است، که خدای متعال در آیات زیادی بر آن تاکید فرموده است.
وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ . و نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید و با رکوع کنندگان رکوع کنید(بقره 43)
وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ . از شکیبایى و نماز یارى جویید و به راستى این [کار] گران است مگر بر فروتنان( بقره 45)
برای اینکه، انسان از این هم راستایی، در یاد خدا دچار نسیان نشود، خداوند متعال طبق برنامه زمانی، نمازهای یومیه را معین فرموده است.
فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَحِینَ تُصْبِحُونَ . پس خدا را تسبیح گویید آن گاه که به عصر درمى آیید و آن گاه که به بامداد درمى شوید.(روم 17)
خداوند متعال در قرآن کریم، دعاهای زیادی از قول انبیاء عظام (ع) فرموده که به دینمداران بفهماند، دعا بخش مهمی از اندیشه دینی است. یک مسلمان نمی تواند بدون درخواست حاجات و نیازهایش از رب العالمین مسلمان باقی بماند، دعا حتی اگر برآورده نشود، مهمترین اثرش ایجاد رابطه عاشقانه بین انسان و خدای متعال است.
در انتها یاد آور می شوم که امر و فعل خداوند متعال را صرفاً با قوانین علمی نمی توان تحلیل و بررسی کرد. برای درک بهتر از مسئله نارسایی تحلیل های علمی، به مقاله "خداشناسی و شناخت علمی" مراجعه کنید.
کلمات کلیدی :
» نظر